پس شب دراز را کدام سرگرمی صبح میکرد؟
*کتاب بود، اما تعداد آدمهای باسواد زیاد نبود.
پس چه کسی باید قصه میخواند؟
*عموی مادربزرگم قصهگو بوده است. آنطور که مادربزرگ میگوید او شبهای یلدا، کتاب قطورش را دست میگرفت و برایشان قصه میخواند.
در کتاب عموی مادربزرگ، علاوه بر قصه، پیشگویی هم بود. عمو برای مادربزرگِ کوچک من، از روزگاری میگفت که آهنها پرواز میکنند، میشود یکروزه به مشهد و زیارت امام رضاع رفت (هواپیما) و او از جعبهای میگفت که میشود دنیا را در آن دید (تلویزیون) و ...
همهی اینها خاطرهی مادربزرگ از شب یلداست؛ خاطرهای که بوی انار و چای تازه دمکشیده میدهد و قدری نخودچی و کشمش.
*در خیلی خانهها شاهنامه و حافظ میخواندند.
مادرم دستهای کودکیاش را زیر چانه میگذاشت و چشمهایش گرد میشد، چون پدرش شاهنامه را با قدرت میخواند و او شیفتهی سهراب بود.
هم در خانهی کودکی مادربزرگ و هم در کودکی مادر، حافظ اما جایگاه ویژهای داشت.
*من هم تجربهی شنیدن قصه از زبان مادربزرگ را داشتهام و تجربهی شنیدن شعری مدهوشکننده از حافظ را.
اما دیگر کسی قصه نمیگوید! جمعهای شب یلدا یا مشغول خوردناند، یا خیره ماندهاند به همان جعبهای که عموی مادربزرگ گفته بود.
* یلدا شب قصهگویی ایرانیان نام گرفته. این عنوان را کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به یلدا داده است.
از محمدباقر آدوسی، معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دربارهی برنامههای ویژهی قصهگویی و شب شعر در یلدا میپرسیم و او میگوید:
«بر اساس آیینهای دینی و ملی که در کشور کهن ما وجود دارد، این شب فرصتی است که فعالیتهایی مثل قصهگویی، نقالی، خواندن فال حافظ و شعرخوانی را در جامعهمان نهادینهتر کنیم.»
بنابراین پیشنهاد دادیم در استانها یک هفته قبل را که منتهی به شب یلدا میشود، برنامه یلدای قصهگوی ایرانیان را برگزار کنیم که درآن خانوادهها به همراه فرزندانشان جمع شوند و توسط پدربزرگ و مادربزرگها و قصهگوها و خود نوجوانان قصهگفته میشود.شب شعر و نقالی هم کنار آنها هست. در مراکز ما بر اساس آداب و رسوم هدیههایی بین شرکتکنندگان توزیع میشود تا بتوانیم این شب را به سمت مسیر اصلیاش که فرهنگ قصهگویی و شعرخوانی است، هدایت کنیم.»